روزمرهای تیر 95
اونقدر بزرگ شدی که نگو گاهی اوقات توی خونه اصلا احساس زندگی با یک بچه دو ساله رو ندارم توی خونه خودت دیگه تمام قوانین رو میدونی و مو به مو اجراش می کنی مثلا صبح ساعت 6 تا 7 بیدار می شی جاتو عوض می کنم و بعد بابا رو بیدار می کنی البته فقط به صدا کردن قانع نمی شی و تا از جاش بلندش نکنی دست از تلاش بر نمیداری و منو از بیدار کردن بابا جان که اصلا هم کار راحتی نبود راحت کردی بعد می شینی به همراه بابا جان روی صندلیهای اپن هر کدوم سر جاتون و صبحانه می خوری در تمام مدت هم به باباجانت میرسی اصلا هم بابا رو خالی نمی گی می گی بابا جان بعد بابا جان رو مثل کارهایی که من انجام میدم بدرقه می کنی و اگر اون لحظه ای که بابا می خواد بره نباشی...
نویسنده :
مامان مرجان
23:00